اگر حق انتخاب داشتم فوتبالیست می شدم نه خواننده!
میهمان غافلگیر کننده ما، فریدون آسرایی بود. خواننده خوش صدا و پرطرفداری موسیقی ایران. او به همراه سید مهدی فاطمی دوست و مدیر برنامههایش، آمد. این حضور، ناشی از عشق ویژه فریدون، به فوتبال بود. بیشک با خواندن حرفهای او، متوجه این عشق میشوید. صدای آسرایی همواره معروفتر از چهرهاش بوده. فریدون، همواره از رسانهای شدن، پرهیز کرده. با اینهمه، تا توانستیم از او عکس گرفتیم و درباره فوتبال، با این خواننده محبوب حرف زدیم.
- اقای آسرایی! شنیدهایم شما فوتبالیست هستید و هر هفته بازی میکنید.
حقیقتا من از زمان دانشجویی فوتبال بازی میکردم. فرودین سال ۵۸ برای ادامه تحصیل به فیلیپین رفتم و ۸ سال آنجا بودم. از همان سال اول نیز عضو تیم فوتبال دانشگاه شدم. کمی بعد هم تیم فوتبال ایرانیان را تشکیل دادیم که در آن نیز بازی میکردم. بعد از پایان درسم، به کانادا رفتم و تورنتو مستقر شدم که در آنجا به دلیل مشغلههای زیادی کاری اصلا وقت نداشتم ورزش کنم. اما فکر کنم اواخر سال ۱۹۹۰ بود که به ونکور رفتم و بعد از آن دوباره شروع کردم به بازی کردم. باشگاهی بود نام پرشین ساکر کلاب که متعل به ایران مقیم ونکو بود و من تا آخرین روزهایی که آنجا بود، حتی به عنوان پیشکسوت برایشان بازی کردم. الان هم هر سال دو ماه به کانادا میروم و آنجا بیشتر ورزش میکنم. اسم من همیشه رد شده و کارت ورزشیام آماده است تا به باشگاه بروم و ورزش کنم.
- هیچوقت نخواستید فوتبال حرفهای بازی کنید؟
نه، بازیام اینقدرها که فکر میکنید خوب نیست ولی بد هم نبود و نیست. در حد و اندازههای یک رزرو خیلی خوب هستم! (خنده)
- در تورنمنتی هم بازی کردهاید؟
من در سه سال گذشته به لاس وگاس میروم و در تورنمنتی به نام کینگ کاپ شرکت میکنم. شاید اکثر مردم ایران تصور دیگری از این شهر داشته باشند، در صورتی که بزرگترین تورنمنتها در آنجا برگزار میشود. هر سال ۱۳ ژانویه این مسابقات استارت میخورد. تیمها در ردههای سنی مختلف به آنجا میآیند و بازی میکنند که من هم همراه با تیم سن خوزه، به مسابقات میروم و بازی میکنم.
- پست شما چیست؟ به چهرهتان میخورد که گلزن باشید!
اتفاقا من فوتبال را به عنوان فوروارد آغاز کردم. سالها هم فورواد بودم ولی در سالهای آخر به دفاع منتقل شدم و الان دفاع بازی میکنم. اگر همینطور ادامه پیدا کند به دروازه میروم و بعد هم پشت دروازه! (خنده)
- شما طرفدار کدام تیم لیگ برتری هستید؟ استقلال یا پرسپولیس؟
من طرفدار تیم خاصی نیستم و بیشتر با تیم ملی میتوانم ارتباط برقرار کنم. حقیقتا بازیهای باشگاهی را خوب نگاه نمیکنم ولی اینطور که میبینم، تیمهای شهرستانی روز به روز بهتر میشوند و دارند از تیمهای استقلال و پرسپولیس جلو میزنند.
- احساس میکنیم شاید طرفدار داماش هستید!
در حقیقت به خاطر کرجی بودم باید طرفدار سایپا باشم ولی به چهرهام میخورد که طرفدار داماش باشم! (خنده)
- اما در کنسرتهایتان چهرههای استقلالی و پرسپولیسی زیادی دیده میشود. با خبریم که استقلالیها زیادی به کنسرتهایتان نمیآیند و بیشتر محل جولان قرمزهاست!
از بین بازیکنان این دو تیم، دوستان صمیمی زیادی دارم. البته بیشتر آنها دیگر فوتبال بازی نمیکنند و مثل خود من پیشکسوت هستند. فرشاد فلاحتزاده بازیکن سابق استقلال از دوستان خیلی خیلی نزدیک به من به حساب میآید. از پرسپولیس هم دکتر زادمهر، حمید استیلی، رضا شاهرودی، مهدی هاشمی و.... علی انصاریا را داشتم جا میانداختم. با او هم دوستی زیادی دارم.
- خب کفه ترازو به نفع قرمزهاست.
خب بیشتر دوستانم پرسپولیسی هستند ولی من از ابتدا تا به حال عاشق یک تیم هستم و آن هم رئال مادرید است.
- رئال بهتر است یا بارسلونا.
خب این را قبول دارم که بارسلونا تیم بهتری است ولی وقتی تو هوادار هستی، تیمت را باید با همه چیزش بخواهی. حتی اگر اشتباه کند، ببازد یا هر اتفاق دیگری بیفتد. به هر حال تو هوادار تیم هستی و باید هوادارش بمانی.
- بهترین بازیکن دنیا چه کسی است؟ مسی یا رونالدو؟
به نظر من هر دو جزو بهترینها هستند و محبوب. ولی چون من طرفدار رئال هستم، طبیعتا رونالدو را بیشتر دوست دارم.
در ایران که بازیکن خوب نداریم (خنده)
- مثلا کریمی. با او اصلا ارتباطی دارید؟
کریمی بازیکن خوبی است ولی من فکر میکنم بازیکن خوب، بازیکنی است که همیشه خوب باشد. مدام نوسان نداشته باشد. اگر میگوئیم مسی بهترین است، چون همیشه خوب بازی میکند. یا شما نگاه کنید رونالدو در تمام بازیهای رئال خوب بازی میکند وشاید در فصل یکی دو بار او را بد ببینید.
- خب طبیعتا در ایران کسی با این ویژگی یافت نمیشود.
به خاطر همین، چنین احساسی درباره علی کریمی ندارم ولی وقتی او خوب باشد، تیم ملی ما خیلی خوب خواهد بود ولی هر وقت علی کریمی بد باشد، تیم ملی هم بد خواهد بود. یک زمانی یادم هست که تیم ملی روی پاشنه کریمی میچرخید ولی طبیعتا الان به خاطر بالا رفتن سنش، از روزهای اوج فاصله گرفته است.
- شنیدهایم با قدیمیها زیاد فوتبال بازی میکنید.
بله، هفتهای دو روز. روزهای دوشنبه با آقای پژمان جمشیدی و دوستان در ولنجک. سالنی هست که دور هم جمع میشویم و بازی میکنیم. سال هاست روزهای چهارشنبه هم به حیدرنیا میروم و با دوستان مطبوعاتی و صدا و سیما فوتبال بازی میکنم.
- پس با دوستان رسانهای ارتباط دارید ولی چرا اینقدر از شما کم مصاحبه میبینیم؟
زیاد اهل مصاحبه نیستم. الان هم شما من را غافلگیر کردید. بیشتر آمده بودم همراه با دوستان، سری به شما بزنم.
- شما اگر خواننده نمیشدید، چه اتفاقی میافتاد.
اگر یک حق انتخاب بین فوتبال و خواندن داشتم، شک نکنید که به دنبال فوتبال میرفتم. فقط خواستم به شما نشان دهم که چقدر فوتبال را دوست دارم. ولی خب آنموقع وضعم خوب بود ولی الان نه! وضع مالی خراب شده و مدام باید کنسرت بدهم که از پس هزینهها بر بیایم.
- فوتبالیستهای زیادی خواننده شدهاند. از پژمان جمشیدی بگیرید تا نکیسا، عنایتی، مهرداد میناوندو... این کار خوبی است؟
همین سوال را درباره هنرپیشههای دیگر هم از من سوال کردند و پاسخ دادم از زمانیکه با مادرم دوایم شد و رفتم خواننده شدم، هرکس دیگری هم میتواند خواننده شود! (خنده)
- ولی اینکه فوتبالیستها خواننده شوند، جالب است؟
ببیند یکسری میتوانند موفق باشند و یکسری نه. شما باید از این دید نگاه کنید. فقط میخواهم به شما نشان بدهم یک خواننده چقدر کار سختی دارد. دو سال پیش وزارت ارشاد به حدود ۵۰۰ آلبوم مجوز داد. سال قبل از آن هم شاید بیشتر و شاید هم کمتر. آلبوم من جزو بهترین آلبومهای سال شد. بین ۵۰۰ آلبوم، بهترین شدن واقعا کار سختی است. یا مثلا شما این ۵۰۰ آلبوم را ضربدر ۱۰ آهنگ کنید. از بین این تعداد آهنگ هم آهنگ من بهترین شد. شما باور کنید رقابت بسیار سختی است. این توضیحات را به شما دادم که ببیند، خوب خواندن و موفق بودن چقدر سخت است. ولی حالا یک مثال میزنم تا ببیند بد نیست بعضی از فوتبالیستها هم خواننده شود. درباره دوست خوبم پژمان جمشیدی باید بگویم که یک خواننده فوق العاده است. در آلبوم جدیدش هم من دو کار ساختهام. او یکی از با استعدادترین خوانندههایی است که در عمرم دیدهام. کاری ندارم، شاید سلیقهای باشد و نمیدانم آیا کسی از صدای او خوشش خواهد آمد یا نه. ولی وقتی تو برای یک نفر ملودی میسازی، اینکه چطور کار را اجرا میکند مهم است. پژمان یکی از باهوشترین آدمهایی است که من دیدهام عالی کار را اجرا میکند. شاید خیلی از ورزشکاران آلبوم داده باشند ولی مهم است که بتوانند موفق باشند و آلبوم خوبی تولید کنند که مورد استقبال قرار گیرد. شما وقتی ۱۰ خواننده برتر جهان را نام میبرید، یعنی آنها آهنگ خوب داشتهاند، خوب خواندهاند و آلبومشان پرفروش بوده است. شما گاهی با یک آهنگ معروف میشوی. الان خوانندههایی هستند که سال هاست دارند میخوانند ولی این تک آهنگ را ندارند که با آن معروف شوند. شما گاهی با یک آهنگ میتوانی به همه جا برسی و همه تو را بشناسند.
- آهنگ «خوشکله عاشق» بهترین کارتان است؟
در دهه ۸۰ بهترین شد. این را به رای گذاشتند. گل هیاهو و خوشگل عاشق هم بسیار موفق بودند. ولی من فکر میکنم همه چیزهایی که رخ داد یک اتفاق بود. خودم اینطور برداشت میکنم.
- یعنی آنموقع هم، چنین اعتقادی داشتید؟
حقیقتا من نمیدانستم آلبومم اینقدر میگیرد و با چنین استقبالی روبرو میشود. تو وقتی آهنگ میسازی نمیدانی که آیا موفق میشود یا نه. ولی مثلا من در آلبوم آخرم وقتی سلام را ساختم، واقعا رویش انرژی گذاشتم ولی مثلا درباره گل هیاهو این حس را نداشتم. در مورد خوشگل عاشق هم این حس را نداشتم. با خودم فکر نمیکردم که این بهترین است. ولی همیشه آهنگ غریبه برایم خاص بود. یا آهنگ کبوتر را دوست داشتم.
- در کنسرتهایتان مردم بیشتر از کدام آهنگها استقبال میکنند؟
سلاو گل هیاهو. من اجرای دو نفر را دوست دارم که معمولا هم با امیر علیزاده میخوانم. نصف فارسی و نصف هم آذری.
- از فوتبال کمی دور شدیم. این روزها از فوتبالیستها زیاد انتقاد میشود. نظر شما به طور کلی در این باره چیست؟
ببینید متاسفانه در فوتبال ما یکسری مجریها در تلویزیون داریم، که این توپ خالی را مدال بالا میبرند در حالیکه ما داریم از واقعیت فوتبالمان فاصله میگیریم. واقعیت این است که ما به زور تیم چهارم آسیا هستیم و سالهای سال است که دیگر نمیتوانیم اول باشیم، نمیتوانیم دو باشیم و حتی سوم. ما همواره به زور به عنوان تیم چهارم بالا میرویم. باید این واقعیت را ببینم و قبول کنیم. ما از حرفهای بودن چه میدانیم و گاهی غبطه میخورم به خاطر پولهایی که به بازیکنان میدهیم... این هم دلیل دارد.
به نظر من علت ناتوانی تیمهای ملی و ما باشگاهیمان جوانهایی هستند که در شهر خودشان توپ را تکه تکه میکردند ولی وقتی وارد یک تیم خوب میشوند، اولین پول را میگیرند، بنر میخرند و به میهمانی میروند، بدون اینکه فوتبال بازی کنند. آنها نمیدانند که باید از این موقعیتی که دارند به خوبی استفاده کنند. متاسفانه حاشیه زندگیشان را فرا میگیرند. نه تنها در فوتبال این مشکل هست بلکه در هنر نیز. بازیکن به میهمانیهای آنچنانی دعوت میشود و به دلیل اینکه تا به حال چنین محطیلی را تجربه نکرده و در محیط بستهای بوده، هدفش را فراموش میکند و تازه وقتی نابود میشود، میفهمد چه هدفی داشته و به چه دلیل آمده است.
- ولی در اروپا اینطور نیست.
خب، وضعیت ما با اروپا قابل مقایسه نیست. بازیکن از کودکی آزادیهایی دارد و وقتی به یک تیم بزرگ میرود، دیگر به حاشیهها توجه نمیکند بلکه میخواهد از موقعیت استفاده کند. خودش را برای یک رقابت سخت و سنگین استفاده میکند. بازیکن سعی میکند نفر اول باشد و روی نیمکت ننشیند ولی اینجا، اصلا اینطور نیست. آخرش اگر هم بازی کنی میشوی شیر در بین موشها یا یک چشم بین کورها. خیلی از بازیکنان جوان ما اینطور نابود میشوند. من ندیدم ۴ تا فوبتالیستی را که به تهران بیایند، به میهمانی نروند و تحت تاثیر این جو قرار نگیرند.
- کسی هست که فکر میکنید به حقش نرسید؟
همین رضا شاهرودی باید در فوتبال ایتالیا بازی میکرد. او فوق العاده بود. علیرضا نیکبخت را هم یادم میآید که فوق العاده بود. عین آب خوردن میتوانست هر بازیکنی را رد کند ولی بعد از مدتی او هم افت کرد.
- پس شما این دلایل را علت اصلی افت فوتبال ما میبینید.
بله، پول، ماشین، میهمانی.... چرا هیچکس مثل مهدوی کیا نشد یا علی دایی؟ آنها دقیقا به موقعیتی که داشتند مثل یک فرصت نگاه میکردند. من یادم میآید تیم پرسپولیس آمد آمریکا، خیلیها رفتند بیرون از هتل ولی مهدی مهدوی کیا ماند. او از همان موقع، چنین بود. این معضلی است که در ورزش ما وجود دارد. متاسفانه جوانان ما به این دید نگاه میکنند که باید از فرصتی که دارند به شکل دیگری استفاده کنند که فردا غبطه نخورند، در حالیکه این تفکر اشتباهی است.
- آخرین فوتبال قشنگی را که دیدید، یادتان هست؟
(خیلی فکر میکند) حقیقتا فراموش کردهام که آخرین بار کی تیم ملی خوب بازی کرد ولی برد مقابل ازبکستان واقعا لذت بخش بود. با اینکه شانسی بردیم و خوب بازی نکردیم و همینطور کلی زجر کشیدیم ولی خیلی چسبید.
- شما خیلی معروف هستید ولی شاید اغلب حتی ندانند چه شکلی هستید!
اتفاقا قبل از اینکه به اینجا بیایم، همراه با دوستان ناهار به رستورانی رفتیم که هیچکس من را نشناخت الا صاحب صندوق که او هم یک ریال تخفیف نداد! شاید باورتان نشود ولی یک بار هم با یکی از دوستان قرار گذاشتم که بیاید خانهام. وقتی رسید زنگ زد، در را بازکردم و گفت آقای آسرایی هستند. گفتم تشریف بیاورید داخل. بنشیند الان میآید. رفتم به اتاق دیگری و پیراهنم را عوض کردم و برگشم. گفتم حالا شبیه فریدون هستم یا نه؟!
بله، یک بار با یکی از دوستان رفته بودم تجریش بستنی بخورم. آنموقع پاترول برای خودش ماشین مدل بالایی بود. چلوی مغازهای که نشسته بودیم نگه داشت، در حالیکه یکی از آهنگهای من با صدای بلند در کاستش میخواند. ۴ جوان خوش تیپ بودند. رفیقم به یکی از آنها گفت این آهنگ را کی خوانده که پاسخ داد فریدون آسرایی. گفت کسیکه پیش من نشسته فریدون آسرایی است. آن جوان هم گفت اگر این فریدون است که منم مایکل جکسون هستم! بابا فریدون آنطرف آب است، چه میگویی. به دوستم گفتم بیخیال، بنشین بستنیات را بخور!
- آخرین کنسرت شما چه زمانی برگزار میشود؟
۲۴ شهریور.
- به عنوان سوال آخر احساس میکنم تمام آهنگهای شما بهانهای دارد. انگار برای کسی میخوانید.
اگر بهانه نداشتم که شیش و هشت میخواندم
javahermarket
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->